English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5828 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irresponsive U پاسخ ندهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
irresponsive U جواب ندهنده بی جواب
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
rebutter U پاسخ رد
replication U پاسخ
replies U پاسخ
respond U پاسخ
reply U پاسخ
no U : پاسخ نه
responds U پاسخ
answerback U در پاسخ
replying U پاسخ
replied U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
responded U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in reply to U در پاسخ
item of written comment U پاسخ
answering U پاسخ
response U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answered U پاسخ
statement U پاسخ
answer U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
responses U پاسخ
responsions U پاسخ
answers U پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
response duration U مدت پاسخ
rejoining U پاسخ دادن
response amplitude U دامنه پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
oracles U پاسخ مبهم
rejoins U پاسخ دادن
oracle U پاسخ مبهم
response time U زمان پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
rejoined U پاسخ دادن
replier U پاسخ دهنده
answerback U پاسخ برگشتی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
color response U پاسخ رنگ
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
content response U پاسخ محتوایی
operandum U ابزار پاسخ
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
delayed response U پاسخ درنگیده
manipulandum U ابزار پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
emitted response U پاسخ صدوری
frequency respone U پاسخ فرکانس
impluse response U پاسخ ایمپولز
answer mode U حالت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
an a answer U پاسخ مثبت
calculation U پاسخ تقریبی
respond U پاسخ دادن
moro response U پاسخ مورو
responded U پاسخ دادن
reflection response U پاسخ قرینه
responds U پاسخ دادن
preparatory response U پاسخ مقدماتی
position response U پاسخ مکانی
popular response U پاسخ رایج
original response U پاسخ ابتکاری
movement response U پاسخ حرکت
image response U پاسخ تصویر
answered U پاسخ به یک سوال
response set U امایه پاسخ
solution U پاسخ یک مشکل
answers U پاسخ به یک سوال
solutions U پاسخ یک مشکل
plea U پاسخ دعوی
answers U : جواب پاسخ
to definitive answer U پاسخ قطعی
answers U : پاسخ دادن
early answer U پاسخ زود
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
whole response U پاسخ کلی
w response U پاسخ کلی
answerable U پاسخ دار
voice answer back U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
vab U پاسخ سمعی
answering U پاسخ به یک سوال
answering U : جواب پاسخ
pleas U پاسخ دعوی
answered U : پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U در پاسخ گفتن
rejoin U در پاسخ گفتن
answer U : جواب پاسخ
to make a response U پاسخ دادن
answer U پاسخ به یک سوال
running rate U اهنگ پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی
answering U : پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی
responsorial U پاسخ دهنده
answered U : جواب پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
phone U پاسخ به تماس در تلفن
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
pure color response U پاسخ خالص رنگ
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
cer U پاسخ هیجانی شرطی
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
he returned a negative U پاسخ منفی داد
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
ucr U پاسخ غیر شرطی
shading response U پاسخ سایه روشن
response time U زمان پاسخ دهی
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
white space response U پاسخ به بخش سفید
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
affirmative U پاسخ "بله " بود
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
return a negative U پاسخ منفی دادن
s r model U الگوی محرک- پاسخ
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
let down easy <idiom> U پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
to press for an answer U با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacted U عمل کردن در پاسخ به چیزی
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
reacting U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacts U عمل کردن در پاسخ به چیزی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com